احساس غم

احساس غم را با شناخت پنج وجه از آن مي‌توان بهتر شناخت. محرك، علائم فيزيولوژيكي، وجه شناختي، وجه تمايل رفتاري و كاركردي كه اين احساس در زندگي ما دارد. محرك احساس غم فقدان و از دست دادن است. همه ما با از دست دادن افراد مهم، موقعيت و چيزهاي مهم زندگيمان اين احساس را تجربه كرده ايم. هنگام بروز غم در هر كسي بغض مي‌كند، قفسه سينه اش سنگين شده، بدن در حالي قرار مي‌گيرد كه انگار نمي‌خواهد روشن و فعال باشد. در اين شرايط فرد تمايل دارد گريه كند و به اصطلاح زانوي غم بغل بگيرد. اما كاركرد غم چيست ؟

كاركرد و فايده غمگين بودن چيست؟

در تكامل نوع بشر احتمالا مفيدترين شيوه براي درك و پذيرش موقعيت‌هاي دردناك و از دست دادن‌ها همين غمگين شدن بوده است. در اين شرايط ما با نگهداشتن و ذخيره انرژي روانيمان به نوعي درون نگيري دست مي‌زنيم. به خودمان مي‌پردازيم و موقعيت پيش آمده را ميسنجيم. نگاه عميق به خود و موقعيت بيروني، ما را در نهايت به نوعي بازنگري نسبت به ويژگي‌هاي رواني خودمان رهنمود مي‌كند و اين تجربه غمناك جز وجودي نوع انسان است. مهم است كه ما اين حس غم را خوب بشناسيم و در هنگام بروز آن به اين بپردازيم اين حس از كجا آمد؟ درون من با اين فقدان و از دست دادن چه كند؟ و احتمالا براي سازگاري بيشتر من با اين جهان پيش بيني نشده و پيچيده اين شرايط غمناك به من چه مي‌آموزد؟

تا زماني كه هيچ فقداني در زندگي شما رخ نداده باشد، همه آدم‌هاي مهم در اطرفتان حضور داشته باشند؛ بدون هيچ چالشي و با آرامش روزها را مي‌گذرانيد. اما با از دست دادن يك چيز مهم ديگر هيچ چيز شبيه روال گذشته نيست. پازل زندگي و دروني شما به هم مي‌ريزد و بايد از نو آن را بچنيد. چرا كه ديگر قرار نيست جاي خالي فقدان آن چيزي كه از دست داده ايد پر شود و فقط بايد ياد بگيريد چگونه بدون آن روزگار را بگذرانيد.

تفاوت احساس غم با افسردگي

پس از غمگين شدن، گريه كردن و در خود ماندن‌هاي طولاني، روشني در ذهن ما دوباره باز مي‌شود و نوعي احساس تازگي به سراغمان مي‌آيد و اين تماما توام با اميدواري ست و همين جا اساس غم از افسردگي جدا مي‌شود. اميدواري. اين دوران سكون و اشك‌هاي مكرر ما را دوباره متولد مي‌كند و قطعا پس از تحمل اين جريان همان آدم قبلي نيستيم. مخزن رواني ما افزايش يافته و تحمل ما بالاتر رفته و نوع ديگري از از زندگي را بدون انسان يا موقعيت ارزشمند گذشته از سر ميگيريم. مهم است كه اين جريان را از افسرگي و نا اميدي تفكيك كنيد. لايه زيرين افسرگي احتمالا خشم و عصبانيت است كه به علت ابراز نكردن تبديل رفتار دفاعي به نام افسردگي شده است. افسردگي يك احساس اصيل نيست بلكه رفتاري تخريبي و دفاعي در برابر احساس خشم و عصبانيت است.

با غم خود چه كنيم؟

خوب است بدانيم در صورتيكه حس ما در برابر از دست دادن بوده اين همان غم است و آن را بپذيريم. مهم است كه بدانيم بايد به خودمان زمان بدهيم و فعاليت‌هاي گذشته مان را سبكتر كنيم يا حتي در مواقعي آن‌ها را كنار بگذرايم. اين انتخاب به سنگيني و شدت موقعيت از دست رفته پيش رو بستگي دارد. در برابر برخي از دست دادن‌ها ما نياز داريم كاملا در خود فرو رويم و به درونمان بپردازيم. احساساتمان را پردازش كنيم و با تمام وجود آن را ببينيم درك كنيم و اساس غم را تجربه كنيم.

اشك‌هايي كه در اين دوران ريخته مي‌شوند خوب و مهم است. ما پس از هر بار گريه كردن انگار به نوعي سبكتر مي‌شويم و جرياني هر چند كوچك در درونمان باز مي‌شود و در هر بار اشك ريختن ما را قسمتي جديد از خودمان و درونمان مواجه مي‌كند. همچنين اطرافيان فرد غمگين در تجربه اين احساس مي‌توانند موقعيت آرامي را فراهم كنند و بدانند كه مهم است كه نبايد فرد را در تسريع اين روند تحت فشار بگذراند. اين پيام كه من در تمام طول اين تجربه در كنار تو خواهم بود و پذيرش اين احساس به عنوان حسي طبيعي بيشترين كمك را به فرد مي‌كند.

براي دريافت مشاوره روانشناسي مي‌توانيد با مشاوران مركز مشاوره روانشناسي حامي هنر زندگي از طريق تلفن ثابت از كل كشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگيريد.

منبع : احساس غم | احساس غم را بشناسيد